اهوراجوناهوراجون، تا این لحظه: 10 سال و 27 روز سن داره

روزمرگی های اهورای شیرینم

نگرانی مامان

پسر ماهم مامانت این روزا خیلی نگرانه بخاطر اینکه فردا باید برم مدرسه ..تو هم که هرکاری میکنم شیشه نمیگیری خیلیم بهم وابسته شدی نمیدونم چیکار کنم اگه ببرمت با خودم میترسم تو مدرسه اذیت بشی اگه هم که خونه بذارمت گرسنه میمونی...خدای مهربونم کمک کن این مرحله هم مثه همه ی مراحل ذیگه واسه منو پسرم آسون بشه و گلم اذیت نشه... شیرینم این روزا حسابی از همه دل میبری هرجا میری به اطرافیانت لبخند میزنیو میخندی براشون..یه هفته پیش اولین غذای زندگیتو البته به غیراز شیر که لعاب برنج بود خوردی امروز میخوام واست فرنی درست کنم ایشالا که عسلکم دوس داشته باشه..رو شکم میذارمت یه کم پاهاتو تکون میدی ولی حرکت نمیکنی..فکر کنم جای دندونات اذیتت میکنه قربونت برم چو...
31 شهريور 1393

5ماهگی گلم

5ماهگیت مبارک همه ی هستی مامان (البته با6روز تاخیر)...ببخشید شیرینم که وبتو دیر آپ کردم چون منو شما رفته بودیم خونه مادر جون دیگه نشد اونجا برات بنویسم..در اولین فرصت میام از اتفاقات ایم مدت برات مینویسم عشقم..شما تازه خوابیدی منم برم یه کم استراحت کنم...دوستت دارم عشق کوچولوم
24 شهريور 1393
1